سیاهچاله
شکل شماره 1: استیون هاوکینگ زمانی گفته بود: جستجو برای یافتن سیاهچاله ها مانند تلاش برای یافتن یک گربه سیاه در یک انبار زغال سنگ است.اما این گربه سیاه واقعا در انبار زغال سنگ کیهان پیدا شد.
سیاهچاله
در فیزیک مدرن هر جا مینگریم ، آثار تراوشات مغزی آلبرت اینشتین را مییابیم. مغز این دانشمند اُعجوبه یک لابراتوار مدرن و پیشرفته ذهنی بود که او انواع نظریه پردازیهایش را در آن به بوته راستی آزمایی مینهاد. او بیشترین اصالتها را در این راه برای الهام[1] و تصور[2] قائل بود و آن را در جایگاهی بالاتر از نبوغ قرار میداد؛ گرچه تفکیک این مقولهها از یک دیگر مشکل است.
سیاهچالهها نیز یکی از نتایج و پیشگوییهای معادلات ریاضی اینشتین در نظریه نسبیت عام بودند که به همت و تلاش دانشمندان سرآمدی همچون کارل شوارتز شیلد، استیفن هاوکینگ و راجر پِن روز ( اولین و تنها ریاضیدانی که جایزه نوبل فیزیک گرفته است)، خصوصیات آنها تبیین گشت.
اما شاید شاه بیت غزل را این بار هم یک بانوی دانشمند سرود. سیاهچالهها، این غولهای محیرالعقول کیهانی که همه چیز را میبلعند و حتی نور نیز از جاذبه سهمگین آنها توان گریز ندارد، چگونه آشکارسازی شدند؟
[1] Inspiration
[2] Imagination